جنبهی مسکوت مانده عمل خالکوبی همان امکاناتی است که در پست قبل به آنها اشاره کردیم، و از این جهت تلاش ما در جهت هرچه بیشتر تظاهر کردن و احیای عیارها و ظرفیتهای هنری عمل خالکوبی خواهد بود؛
هنری که خود را از طریق ساز و کارهای اجتماعی، هویتی، تاریخی و روانشناختی تجهیز خواهد کرد و در این بستر عیار میپذیرد. برای تقرب به ذهن و ملموستر شدن بحث دربارهی این اعتبارات (اجتماعی، هویتی، تاریخی و…) به مثال زیر توجه کنید: شما تصمیم دارید یک خالکوبی بر بدن خود داشته باشید، و فرضتان بر این است که خالکوبیتان یا تاریخ تولدتان باشد، یا نام عزیزی (پدر یا مادر فرقی ندارد) ؛ در این تلقی سعی شما بر شخصیسازی و هویتِ شخصی بخشیدن به خالکوبیتان است ولی این رویکردِ نه چندان شخصی و مشخصا همهگیر (یعنی صرفا به محتوا فکر کردن) نتیجتا خالکوبی شما را در حالتی اخته و بحرانی قرار میدهد (که ما ترجیحا آن را برزخ ساختار و تن دادن دوباره به کلیشههای همیشگی نام مینهیم). این نوع شخصیسازی و هویتبخشی که یک الگو رفتاری همهگیر است خالکوبی شما را از اعتبار و تاثیرگذاری ساقط میکند و یک کلیشه میشود در کنار تودهای از کلیشهها بزرگ و کوچک. حالا واضح و مبرهن است که چرا سوال “خالکوبی چیست؟” حائز اهمیت است. این سوال این امکان را به ما میدهد تا به لحاظ روششناسی و تئوریک چارچوب و سازوکاری منطقی چاره کنیم؛ منطقی برآمده ازامکانات هنری عمل خالکوبی. این سازوکار و روش تئوریک همانطور که برای رشتههایی همچون هنرهای دراماتیک و هنر تجسمی و ادبیات مکتوب لازم است، برای این رشته نوپا (البته اگر این اعتبار را برای خالکوبی قائل باشیم) نیز ضروری و مهم محسوب میشود. چراکه عمل خالکوبی برای بقا و بیرون آمدن از جنبه تزئینی خود به این مهم نیاز دارد و همانطور که گفتیم امکانات و مصالح عمل خالکوبیدن مقدمات ارائه این روشمندی را در اختیار ما قرار میدهد. امکانات و سویههای هنری عمل خالکوبی در نهایت به ما اجازه خواهد داد تا یک تصویر یا یک الگو را در کمال مطلوبش بر پوست و بدن خود حک کنیم البته به شرط آنکه از خالکوبیدن تقلیدی و فلهای فاصله بگیرم و از طریق مجرای آسیبشناسانه که علم جامعهشناسی و روانشناسی _جمعی و فردی در اختیار ما قرار میدهد مدلها و الگوهایمان را انتخاب کنیم. البته لحاظ کردن این فقرات هم خود بخشی از حرکت در مسیر درست خواهد بود.5w
nasrintattooشخصی سازی یا هویت بخشی به خالکوبی نیازمند این هست که افراد واقعا شخصیت و هویت مستقلی برای خودشون داشته باشن. مسیر فکریشون تا حدودی برای خودشون مشخص باشه و علاوه بر داشتن ذهنی که با مطالعه و تفکر تربیت شده باشه ، حداقل سواد بصری ای هم داشته باشن. فکر میکنم همچین توقعی رو حداقل توی این برهه از تاریخ نمیشه از مردم داشته باشیم. مردم ما حتی انتخابهای خیلی مهم تر زندگیشون رو با تقلید از روی اکثریت انجام میدن ، نه میدونن کی هستن نه میدونن چی میخوان نه حتی سعی میکنن که از عواقب تصمیمات زندگیشون مطلع بشن، تنها چیزی که براشون اهمیت داره تایید گرفتن لحظه ای از همون اکثریت هست. توی مساله ی خالکوبی هم همینطوره ، هر طرحی رو که بیشتر روی بدن افراد دیده باشن به نظرشون انتخاب بهتری میاد چون فکر میکنن اینجوری میتونن تایید بیشتری بگیرن چون طرحشون همه پسنده! یا حتی شده میان سوال میکنن که الان چه طرحی رو بورسه!! مطلبی که عنوان کردین کاملا ایده آل و درسته ، امیدوارم پیش زمینه های این مسیر آماده بشه تا کم کم بحث خالکوبی هم به اون درجه از اعتباری که گفتین برسه. قطعا خود خالکوبها میتونن نقش مهمی توی این مسیر داشته باشن ولی وقتی شغل اصلی و درآمد قراره ازین کار باشه ، نمیشه انتخابی کار کرد. امیدوارم شرایط تغییر کنه. ممنون از مطلب خوبتون.